فضیلت بسیار سوره یس
فضیلــت کمتــر ســوره ای از قــرآن همتــای فضیلــت سوره یس اســت. روایــات بســیاری از شــیعه و اهــل ســنت در فضیلــت ایــن ســوره نقــل شــده اســت. حجــم ایــن روایــات به قــدری زیــاد اســت کــه تنهــا ذکــر آن، کتـاب مفصلـی را بـه خـود اختصـاص خواهـد داد. مـا در اینجـا بـه ذکــر یــک روایــت از امــام صــادق(ع) بســنده مینماییــم:
آن حضــرت فرمــود: «هــر كــس سوره یس را قبــل از خــواب روز یــا پیــش از غــروب هــر روز، بخوانــد، در تمــام طــول روز محفــوظ و پــر روزى خواهــد بــود و هــر كــس آن را در شــب پیــش از خفتــن بخوانــد، خداونــد هــزار فرشــته را بــر او مأمــور مىكنــد كــه او را از هــر شــیطان و هــر آفتــى حفــظ كننــد و اگـر در آن روز بمیـرد، خداونـد وی را داخـل در بهشـت کـرده و سـی هزار فرشـته را بـر غسـل او حاضـر میسـازد تـا بـرای او اسـتغفار کننـد و او را تـا قبـرش بـا اسـتغفار تشـییع کننـد؛ پـس هنگامـی کـه وارد لحـد گـردد، در داخـل قبـر او رفتـه و خـدا را عبـادت میکننـد و ثـواب عبادتشـان بـرای آن فـرد خواهـد بـود و نیـز قبـرش بـه انـدازه وسـعت دیـدش، فـراخ گشـته و از تنگــی و فشــار قبــر در امــان خواهــد بــود و نیــز تــا روز قیامــت نــوری درخشـان از قبـرش تـا آسـمان برقـرار اسـت تـا روزی کـه خداونـد وی را از قبــر خــار ج ســازد؛ پــس در آن هنــگام، فرشــتگان خــدا او را همراهــی کــرده و بــا خوشــرویی بــا او همســخن شــده و پیوســته او را بشــارت میدهنــد تــا از «صــراط» و «میــزان» عبــور کــرده و در جایــی ســکونت میدهنــد کــه بجــز انبیــاء و فرشــتگان مقــرب، احــدی نزدیکتــر از آنـان بـه خداونـد نباشـد. او همـراه پیامبـران در پیشـگاه خداونـد حاضـر گشـته و هیـچ حـزن و اندوهـی نـدارد. آنـگاه خداونـد تبـارک و تعالـی بـه او میفرمایـد: «ای بنـده مـن! شـفاعت کـن کـه مـن شـفاعتت را در هـر کـس کـه بخواهـی میپذیـرم.» و او حسابرسـی نمیشـود و نـگاه داشـته نمیشـود و گناهـی بـر او نوشـته نخواهـد شـد و نامـه اعمالـش منتشـر شـده و بـه همـه بنـدگان نمایـش داده خواهـد شـد تـا جایـی کـه همـه بــا شــگفتی میگوینــد: «ســبحان االله! ایــن بنــده هیــچ خطــا و گناهــی مرتکــب نشــد و از دوســتان و همراهــان پیامبــر(ص) گردیــد.»
ایــن تنهــا شــمهای از فضایــل بســیار زیــاد تــلاوت و فهــم معــارف سوره یس اســت کــه در اینجــا مجــال ذکــر همــه آن نیســت. شــگفت آنکــه پیامبــر ا کــرم(ص) در حدیثــی بســیار گرانقــدر و قابــل تأمــل میفرمایــد: « لَوَدِدْتُ أَنَّها فی قلبِ کلِّ إنسانٍ مِنْ أُمَّتی؛ به خدا دوست داشتم که سوره یس ، در قلب هر یک از افراد امّت من جای گیرد و هر مسلمانی که به قرآن کریم گرویده است ، واجد حقایق و روحانیت این سوره گردد .1».
همچنیــن، تــلاوت سوره یس معــادل دوازده بــار ختــم قــرآن دانسـته شـده اسـت. آیــا شایســته اســت کــه بــا چنیــن آثــار و بــرکات زیــاد دنیــوی و اخــروی، انــس بــا ایــن ســوره را از دســت بدهیــم و از معــارف والای آن محــروم شــویم؟ آیــا اگــر از حفظ کل قــرآن محــروم ماندهایــم، توانایــی حفــظ ســورههای پرفضیلتــی چــون ایــن ســوره و تــلاوت مــداوم آن در هــر روز را نیــز نداریــم؟!
چرا «سوره یس» قلب قرآن نامیده شده است؟
در روایــات بسـیاری از شـیعه و سـنی، «سوره یس» قلـب قـرآن نامیـده شـده اسـت. مشــخص اســت کــه ایــن توصیــف، بیانگــر اهمیــت بســیار زیــاد ایــن سـوره در فهـم و درک پیـام اصلـی قـرآن دارد؛ زیـرا قلـب مرکـز اجـزای هـر موجـودی بـوده و حیـات هـر چیـز بـه تپیـدن و زنـده بـودن آن بسـتگی دارد. حـال سـؤال اینجاسـت کـه علـت ایـن نامگـذاری چیسـت؟ بـرای پاســخ بــه ایــن ســؤال، دیدگاههــای مختلفــی از ســوی مفســران نقــل شـده اسـت کـه هـر کـدام از زاویـه خاصـی بـه محتـوای سـوره نگریسـته و نــکات صحیــح و قابــل توجهــی بیــان نمودهانــد :
1 -برخــی دلیــل نامگــذاری ایــن ســوره بــه «قلــب قــرآن» را ایــن دانســتهاند کــه ایــن ســوره، عصــاره قــرآن کریــم و دربرگیرنــده عمــده مطالــب کلیــدی قــرآن کریــم -بهویــژه ســه اصــل مهــم اعتقــادی توحیــد، نبــوت و معــاد میباشــد.
2 -دیـدگاه دوم ایـن اسـت کـه ایـن سـوره بـه ایـن جهـت «قلـب قـرآن» نامیــده شــده کــه در آیــه آخــر آن، خداونــد تأکیــد نمــوده اســت کــه ملکـوت و عنـان اختیـار -یـا همـان زمامـداری- همـه اشـیاء بـه دسـت اوســت و ایــن مطلــب، مهمتریــن حقیقــت عالــم هســتی اســت کــه ایمـان و بـاور بـه آن سرمنشـأ تحـول چشـمگیری در بینـش و رفتـار هـر فــرد خواهــد داشــت.
3 -عــدهای نیــز توجــه بــه مضمــون والای آیــه 12 ایــن ســوره و تأ کیــد بـر «والیـت» را پاسـخ مناسـبی بـرای پرسـش فـوق دانسـتهاند. در ایـن آیــه شــریفه، خداونــد امــام را جامــع همــه علــوم و دانشهــا و حقایــق عالـم دانسـته و تأ کیـد نمـوده کـه هیـچ چیـز از صفحـه علـم امـام محـو نمیشــود.
4 -بــه نظــر میرســد اگرچــه هــر یــک از دیدگاههــای بــالا در جــای خود صحیح و موجه بــه نظــر میرســد، ولــی بــه نظــر میرســد دلیــل نامگــذاری ایــن ســوره بــه قلــب قــرآن، آن اســت کــه «یــس»، لقــب مبــارک پیامبــر اسلام (ص) اســت و آن حضــرت نیــز قلــب تپنــده عالــم امـکان و واسـطه فیـض خداونـد بـر همـه مخلوقـات اسـت. بـه همیـن جهـت، همانگونـه کـه وجـود پیامبـر اکـرم(ص) قلـب عالـم وجـود و گل سرسـبد هسـتی اسـت، سـوره منتسـب بـه ایشـان -یعنـی سوره یس نیـز قلـب قـرآن اسـت.
سوره مبارکه یس قلب ، حیات و عصاره قرآن کریم است؛ چنانکه در احادیث ، هم از پیامبر اکرم (ص) و هم از حضرت امام جعفر صادق (ع) رسیده است که فرمودهاند:
“ إنَّ لِکلِّ شیءٍ قلباً و قلبُ القرآنِ یس؛ هر چیزی حتماً دارای قلبی است و قلب قرآن سوره یس است”. 2
در توضیح علت اطلاق قلب قرآن بودن بر سوره یس ، باید گفت كه قلب برای هر موجود زنده نقش اساسی و بنیادی را ایفا می كند به گونه ای كه بدون داشتن قلب ، آن موجود زنده نمی تواند به حیات خود ادامه دهد . طبق روایت یاد شده ، اگر قرآن را به یك موجود تشبیه كنیم ، سوره ی مبارك یس قلب آن خواهد بود . این امر نشان می دهد كه در این سوره به مهمترین و اساسی ترین مسایل اسلام كه شامل اصول اعتقادات اسلام مثل توحید ، نبوت ، معاد و خالقیت می شود ، اشاره شده است . به همین خاطر این سوره قلب قرآن نام گرفته است.
سوره یس نخست سخن از رسالت پیامبر اكرم (ص) و قرآن مجید و هدف از نزول آن و پیروان آن به میان می آورد سپس در بخش دیگری رسالت سه نفر از پیامبران الهی و چگونگی دعوت آنها به توحید و مبارزه آنان با شرك را مطرح می كند و در بخش دیگری كه از آیه ی 33 به بعد شروع می شود به نكات جالب توحیدی و نشانه های عظمت خداوند می پردازد . در قسمت دیگر این سوره ، موضوعات مربوط به معاد و دلائل گوناگون حشر و نشر ، سؤال و جواب در قیامت ، پایان جهان و بهشت و جهنم سخن می گوید؛ كه به نكات تكان دهنده در این باره اشاره می كند . در پایان سوره ، صحنه های مختلفی از آفرینش ، زندگی ، مرگ ، انذار و بشارت را مطرح می كند و به انسان ها هشدارهای جدی می دهد.3
منابع :
1 – بحار، ج 92، ص 291، (از چاپ تهران)، ج 89، ص 291، (از چاپ بیروت)
2- مجمع البیان، ج 8، ص 413، (چاپ 5 جلدی)
3- مكارم شیرازی ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامیه ، چاپ دهم، 1371، ج 18، ص 307.
بدون دیدگاه